هر چـه بر ما می رود از خواهش دل می رسد
از دل خوش باور و کج فهم و غافل می رسد !
غالبـاً در وقت اجرایــی شدن هـــر نقشه ای –
دست کم در چند جا حتماً به مشکل می رسد
می رود اینجا سر هر بی گناهی روی دار !
بار کــج این روزها اغلب به منزل می رسد!
لطف قاضی بوده همراهش! تعجب پس نکن –
خونبها اینجــا اگر دیدی بـــه قاتل می رسد !
آخرش تیر خلاص از پشت سر شلیک شد !
ظاهراً هر چند دارد از مقــــابل می رسد !
هر ورق از تخته هایش دست یک موج است و باز –
کشتی بیچــــاره پندارد بــه ساحل می رسد !
اصغر عظیمی مهر