وی بی کد

وی بی کد.کد بلاگفا

وی بی کد

وی بی کد.کد بلاگفا

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اشعار وحشی بافقی» ثبت شده است

شرح این آتش جانسوز نگفتن تا کی؟

سوختم، سوختم این راز نهفتن تا کی؟

***

دل نیست  کبوتر  که چو برخاست نشنید

از  گوشه  بامی که پـــریدیم ، پـــــریدیم

***

در میان اشک شادی گم شدم روز وصال

این چنین روزی که دیدم‌خویش را گم می‌کنم

***

بکش و بسوز و بگذر، منگر به اینکه عاشق

به جز اینکه مهر ورزد، گنهی دگر ندارد

***

پر است شهر ز ناز بتان نیاز کم است 

مکن چنان که شوم از تو بی نیاز مکن

***

چه غصه ها که نخوردم ز آشنایی تو

خدا تو را به کسی یارب آشنا نکند

***

خوش آن غرور که وام دو صد جواب سلام

به یک کرشمه ابرو ادا تواند کرد

***

آن که بر جانم از او دم به دم آزاری هست

می‌توان یافت که بر دل ز منش یاری هست

***

به وفاداری من نیست در این شهر کسی

بنده‌ای همچو مرا هست خریدار بسی

 

وحشی بافقی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۵ ، ۱۳:۵۳
ad min

دگر آن شب است امشب که ز پی سحر ندارد

من و باز آن دعاها که یکی اثر ندارد

 

من و زخم تیزدستی که زد آنچنان به تیغم

که سرم فتاده در خاک و تنم خبر ندارد

 

همه زهر خورده پیکان خورم و رطب شمارم

چه کنم که نخل حرمان به از این ثمر ندارد

 

ز لبی چنان که بارد شکرش ز شکرستان

همه زهر دارد اما چه کند شکر ندارد

 

به هوای باغ مرغان همه بالها گشاده

به شکنج دام مرغی چه کند که پر ندارد

 

بکش و بسوز و بگذر منگر به اینکه عاشق

بجز اینکه مهر ورزد گنهی دگر ندارد

 

می وصل نیست وحشی به خمار هجر خو کن

که شراب ناامیدی غم دردسر ندارد

 
وحشی بافقی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۵ ، ۱۳:۳۵
ad min