وی بی کد

وی بی کد.کد بلاگفا

وی بی کد

وی بی کد.کد بلاگفا

برچسب ها:شعر زیبا,شعر خواندنی,شعر کهن,شعر 95,شعربزرگان,شعر جدید,اشعار
مولانا محمد جلال الدین,شعرمولانا محمد جلال الدین,مولانا محمد جلال الدین




چون خون نخسپد خسروا چشمم کجا خسپد مها

کز چشم من دریای خون جوشان شد از جور و جفا

گر لب فروبندم کنون جانم به جوش آید درون

ور بر سرش آبی زنم بر سر زند او جوش را

معذور دارم خلق را گر منکرند از عشق ما

اه لیک خود معذور را کی باشد اقبال و سنا

از جوش خون نطقی به فم آن نطق آمد در قلم

شد حرف‌ها چون مور هم سوی سلیمان لابه را

کای شه سلیمان لطف وی لطف را از تو شرف

در تو را جان‌ها صدف باغ تو را جان‌ها گیا

ما مور بیچاره شده وز خرمن آواره شده

در سیر سیاره شده هم تو برس فریاد ما

ما بنده خاک کفت چون چاکران اندر صفت

ما دیدبان آن صفت با این همه عیب عما

تو یاد کن الطاف خود در سابق الله الصمد

در حق هر بدکار بد هم مجرم هر دو سرا

تو صدقه کن ای محتشم بر دل که دیدت ای صنم

در غیر تو چون بنگرم اندر زمین یا در سما

آن آب حیوان صفا هم در گلو گیرد ورا

کو خورده باشد باده‌ها زان خسرو میمون لقا

ای آفتاب اندر نظر تاریک و دلگیر و شرر

آن را که دید او آن قمر در خوبی و حسن و بها

ای جان شیرین تلخ وش بر عاشقان هجر کش

در فرقت آن شاه خوش بی‌کبر با صد کبریا

ای جان سخن کوتاه کن یا این سخن در راه کن

در راه شاهنشاه کن در سوی تبریز صفا

ای تن چو سگ کاهل مشو افتاده عوعو بس معو

تو بازگرد از خویش و رو سوی شهنشاه بقا

ای صد بقا خاک کفش آن صد شهنشه در صفش

گشته رهی صد آصفش واله سلیمان در ولا

وانگه سلیمان زان ولا لرزان ز مکر ابتلا

از ترس کو را آن علا کمتر شود از رشک‌ها

ناگه قضا را شیطنت از جام عز و سلطنت

بربوده از وی مکرمت کرده به ملکش اقتضا

چون یک دمی آن شاه فرد تدبیر ملک خویش کرد

دیو و پری را پای مرد ترتیب کرد آن پادشا

تا باز از آن عاقل شده دید از هوا غافل شده

زان باغ‌ها آفل شده بی‌بر شده هم بی‌نوا

زد تیغ قهر و قاهری بر گردن دیو و پری

کو را ز عشق آن سری مشغول کردند از قضا

زود اندرآمد لطف شه مخدوم شمس الدین چو مه

در منع او گفتا که نه عالم مسوز ای مجتبا

از شه چو دید او مژده‌ای آورد در حین سجده‌ای

تبریز را از وعده‌ای کارزد به این هر دو سرا

 

مولانا محمد جلال الدین




برچسب ها:شعر زیبا,شعر خواندنی,شعر کهن,شعر 95,شعربزرگان,شعر جدید,اشعار
مولانا محمد جلال الدین,شعرمولانا محمد جلال الدین,مولانا محمد جلال الدین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۵ ، ۱۱:۴۳
ad min

برچسب ها:شعر زیبا,شعر خواندنی,شعر کهن,شعر 95,شعربزرگان,شعر جدید,اشعار
مولوی,شعرمولوی,مولوی



چون نالد این مسکین که تا رحم آید آن دلدار را

خون بارد این چشمان که تا بینم من آن گلزار را

خورشید چون افروزدم تا هجر کمتر سوزدم

دل حیلتی آموزدم کز سر بگیرم کار را

ای عقل کل ذوفنون تعلیم فرما یک فسون

کز وی بخیزد در درون رحمی نگارین یار را

چون نور آن شمع چگل می‌درنیابد جان و دل

کی داند آخر آب و گل دلخواه آن عیار را

جبریل با لطف و رشد عجل سمین را چون چشد

این دام و دانه کی کشد عنقای خوش منقار را

عنقا که یابد دام کس در پیش آن عنقامگس

ای عنکبوت عقل بس تا کی تنی این تار را

کو آن مسیح خوش دمی بی‌واسطه مریم یمی

کز وی دل ترسا همی پاره کند زنار را

دجال غم چون آتشی گسترد ز آتش مفرشی

کو عیسی خنجرکشی دجال بدکردار را

تن را سلامت‌ها ز تو جان را قیامت‌ها ز تو

عیسی علامت‌ها ز تو وصل قیامت وار را

ساغر ز غم در سر فتد چون سنگ در ساغر فتد

آتش به خار اندرفتد چون گل نباشد خار را

ماندم ز عذرا وامقی چون من نبودم لایقی

لیکن خمار عاشقی در سر دل خمار را

شطرنج دولت شاه را صد جان به خرجش راه را

صد که حمایل کاه را صد درد دردی خوار را

بینم به شه واصل شده می از خودی فاصل شده

وز شاه جان حاصل شده جان‌ها در او دیوار را

باشد که آن شاه حرون زان لطف از حدها برون

منسوخ گرداند کنون آن رسم استغفار را

جانی که رو این سو کند با بایزید او خو کند

یا در سنایی رو کند یا بو دهد عطار را

مخدوم جان کز جام او سرمست شد ایام او

گاهی که گویی نام او لازم شمر تکرار را

عالی خداوند شمس دین تبریز از او جان زمین

پرنور چون عرش مکین کو رشک شد انوار را

ای صد هزاران آفرین بر ساعت فرخترین

کان ناطق روح الامین بگشاید آن اسرار را

در پاکی بی‌مهر و کین در بزم عشق او نشین

در پرده منکر ببین آن پرده صدمسمار را

 

مولوی




برچسب ها:شعر زیبا,شعر خواندنی,شعر کهن,شعر 95,شعربزرگان,شعر جدید,اشعار
مولوی,شعرمولوی,مولوی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۵ ، ۱۱:۴۰
ad min

برچسب ها:شعر زیبا,شعر خواندنی,شعر کهن,شعر 95,شعربزرگان,شعر جدید,اشعار
مولانا محمد جلال الدین,شعرمولانا محمد جلال الدین,مولانا محمد جلال الدین



من دی نگفتم مر تو را کای بی‌نظیر خوش لقا

ای قد مه از رشک تو چون آسمان گشته دوتا

امروز صد چندان شدی حاجب بدی سلطان شدی

هم یوسف کنعان شدی هم فر نور مصطفی

امشب ستایمت ای پری فردا ز گفتن بگذری

فردا زمین و آسمان در شرح تو باشد فنا

امشب غنیمت دارمت باشم غلام و چاکرت

فردا ملک بی‌هش شود هم عرش بشکافد قبا

ناگه برآید صرصری نی بام ماند نه دری

زین پشگان پر کی زند چونک ندارد پیل پا

باز از میان صرصرش درتابد آن حسن و فرش

هر ذره‌ای خندان شود در فر آن شمس الضحی

تعلیم گیرد ذره‌ها زان آفتاب خوش لقا

صد ذرگی دلربا کان‌ها نبودش ز ابتدا

 

مولانا محمد جلال الدین



برچسب ها:شعر زیبا,شعر خواندنی,شعر کهن,شعر 95,شعربزرگان,شعر جدید,اشعار
مولانا محمد جلال الدین,شعرمولانا محمد جلال الدین,مولانا محمد جلال الدین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۵ ، ۱۱:۳۸
ad min

برچسب ها:شعر زیبا,شعر خواندنی,شعر کهن,شعر 95,شعربزرگان,شعر جدید,اشعار
مولانا محمد جلال الدین,شعرمولانا محمد جلال الدین,مولانا محمد جلال الدین



من دی نگفتم مر تو را کای بی‌نظیر خوش لقا

ای قد مه از رشک تو چون آسمان گشته دوتا

امروز صد چندان شدی حاجب بدی سلطان شدی

هم یوسف کنعان شدی هم فر نور مصطفی

امشب ستایمت ای پری فردا ز گفتن بگذری

فردا زمین و آسمان در شرح تو باشد فنا

امشب غنیمت دارمت باشم غلام و چاکرت

فردا ملک بی‌هش شود هم عرش بشکافد قبا

ناگه برآید صرصری نی بام ماند نه دری

زین پشگان پر کی زند چونک ندارد پیل پا

باز از میان صرصرش درتابد آن حسن و فرش

هر ذره‌ای خندان شود در فر آن شمس الضحی

تعلیم گیرد ذره‌ها زان آفتاب خوش لقا

صد ذرگی دلربا کان‌ها نبودش ز ابتدا

 

مولانا محمد جلال الدین



برچسب ها:شعر زیبا,شعر خواندنی,شعر کهن,شعر 95,شعربزرگان,شعر جدید,اشعار
مولانا محمد جلال الدین,شعرمولانا محمد جلال الدین,مولانا محمد جلال الدین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۵ ، ۱۱:۳۸
ad min
برچسب ها:شعر زیبا,شعر خواندنی,شعر کهن,شعر 95,شعربزرگان,شعر جدید,اشعار
سعید بیابانکی,شعرسعید بیابانکی,سعید بیابانکی



شب است و باغچه‌‌های تهی ز میخک من

و بـــوی خاطــــره‌‌ها در حیــــاط کوچک من

حیاط خلوت من از سکوت سرشار است

کجاست نغمه غمگینت ای چکاوک من؟

به سکّه سکّه اشکم تو را خریدارم

تویی بهــای پس‌اندازهای قلّک من

بگیر دست مرا ای عـــروس دریایی

بیا به یاری دنیای بی عروسک من

تورا به رشته‌ای از آرزو گـره زده‌اند

به پشت پنجره سینه مشبّک من

کسی نیامده - حتّی کلاغ‌‌های سیاه –

به قصد غارت جالیــــز بی مترسک من

کبوترانه بیـــا تخـــم آشتـــــی بگذار

میان گودی انگشت‌‌های کوچک من

شب است و خواب عمیقی ربوده شهر مرا

کجــاست شیطنت کودکـــی و سوتک من؟

بترس ازاین همه لولو که پشت پنجره اند

بخواب شعر قشنگم، بخواب کودک من...

 

سعید بیابانکی




برچسب ها:شعر زیبا,شعر خواندنی,شعر کهن,شعر 95,شعربزرگان,شعر جدید,اشعار
سعید بیابانکی,شعرسعید بیابانکی,سعید بیابانکی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۵ ، ۱۱:۱۱
ad min

برچسب ها:شعر زیبا,شعر خواندنی,شعر کهن,شعر 95,شعربزرگان,شعر جدید,اشعارساناز رئوف,شعرساناز رئوف,ساناز رئوف



نیمه ی گمگشته ات را دیر پیدا میکنی

سر بجنبانی خودت را پیر پیدا میکنی

 

در مدار روزگار و گردش چرخ فلک

عاقبت روزی تو هم تغییر پیدا میکنی

 

کودکی چون بادبادک با نسیمی میرود

خویش را بازیچه تقدیر پیدا میکنی

 

عشق را در انتظار تلخ و بی پایان خود

در غروب جمعه ای دلگیر پیدا میکنی

 

میرسی روزی به آن چیزی که میخواهی ولی

در رسیدنهای خود تغییر پیدا میکنی

 

چشم میدوزی به او از دور و میپرسی چرا

نیمه گمگشته ات را دیر پیدا میکنی

 

ساناز رئوف




برچسب ها:شعر زیبا,شعر خواندنی,شعر کهن,شعر 95,شعربزرگان,شعر جدید,اشعارساناز رئوف,شعرساناز رئوف,ساناز رئوف


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۵ ، ۱۱:۰۸
ad min

برچسب ها:شعر زیبا,شعر خواندنی,شعر کهن,شعر 95,شعربزرگان,شعر جدید,اشعار
محمد علی رستمی,شعرمحمد علی رستمی,محمد علی رستمی



ذهن را درگیر با عشقی خیالی کرد و رفت

جمله های واضح دل را سوالی کرد و رفت

 

من در این زندان تن حس رهایی داشتم

فرصت آزادیم را او  محالی کرد و رفت

 

چون رمیدنهای آهو ، ناز کردنهای او

دشت چشمان مرا حالی به حالی کرد و رفت

 

کهنه ای بودم برای اشکهای این و آن

هرکسی ما را به نوعی دستمالی کرد و رفت !

 

ابر هم در بارشش قصد فداکاری نداشت

عقده در دل داشت ،  روی خاک خالی کرد و رفت

 

آرزویم با تو بودن بود ، کوشیدم ، ولی

واقعیت را به من تقدیر حالی کرد و رفت

 

در وصالش تا ابد مشتاق دیدارم ، که او ...

رتبه ی صبر مرا آهسته عالی کرد و رفت

 

از : محمد علی رستمی




برچسب ها:شعر زیبا,شعر خواندنی,شعر کهن,شعر 95,شعربزرگان,شعر جدید,اشعار
محمد علی رستمی,شعرمحمد علی رستمی,محمد علی رستمی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۵ ، ۱۱:۰۶
ad min

برچسب ها:شعر زیبا,شعر خواندنی,شعر کهن,شعر 95,شعربزرگان,شعر جدید,اشعار
علیرضا حکیم,شعرعلیرضا حکیم,علیرضا حکیم




زندگی چون آن درختی که تناور‌تر شود
یا که مثل چشمه ای جویای هم‌بستر شود

آن درخت سبز را یک حادثه ویران کند
شاخ و برگش سوزد و یک توده خاکستر شود

چشمه‌ی بالنده ای که غرق راه خویش بود
ذره ذره نیست در خورشید غارتگر شود

زندگی مثل گلی می روید از خاک وجود
عاقبت با سیلی باد خزان پرپر شود

زندگی یک دوره‌گرد لا ابالی بیش نیست
دست آخر خاک راه سائلی دیگر شود

بذر نیکویی بیفشانی اگر روی زمین
توشه‌ی راهت برای منزل آخر شود

زندگی مانند شمع روشنی باشد حکیم!
کم کَمک می سوزد و خاموش، در مجمر شود

 

ارسالی از (علیرضا حکیم)




برچسب ها:شعر زیبا,شعر خواندنی,شعر کهن,شعر 95,شعربزرگان,شعر جدید,اشعار
علیرضا حکیم,شعرعلیرضا حکیم,علیرضا حکیم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۵ ، ۱۱:۰۵
ad min

برچسب ها:شعر زیبا,شعر خواندنی,شعر کهن,شعر 95,شعربزرگان,شعر جدید,اشعار
علیرضا حکیم,شعرعلیرضا حکیم,علیرضا حکیم




زندگی چون آن درختی که تناور‌تر شود
یا که مثل چشمه ای جویای هم‌بستر شود

آن درخت سبز را یک حادثه ویران کند
شاخ و برگش سوزد و یک توده خاکستر شود

چشمه‌ی بالنده ای که غرق راه خویش بود
ذره ذره نیست در خورشید غارتگر شود

زندگی مثل گلی می روید از خاک وجود
عاقبت با سیلی باد خزان پرپر شود

زندگی یک دوره‌گرد لا ابالی بیش نیست
دست آخر خاک راه سائلی دیگر شود

بذر نیکویی بیفشانی اگر روی زمین
توشه‌ی راهت برای منزل آخر شود

زندگی مانند شمع روشنی باشد حکیم!
کم کَمک می سوزد و خاموش، در مجمر شود

 

ارسالی از (علیرضا حکیم)




برچسب ها:شعر زیبا,شعر خواندنی,شعر کهن,شعر 95,شعربزرگان,شعر جدید,اشعار
علیرضا حکیم,شعرعلیرضا حکیم,علیرضا حکیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۵ ، ۱۱:۰۳
ad min

برچسب ها:شعر زیبا,شعر خواندنی,شعر کهن,شعر 95,شعربزرگان,شعر جدید,اشعار
حنظله ربانی,حنظله ربانی,شعرحنظله ربانی



افسوس ! که روزگار آسان نگرفت
یوسف خبر از کلبه ی احزان نگرفت

در پشت کدام جمعه پنهان شده ای ؟
این جمعه هم انتظار پایان نگرفت

حنظله ربانی




برچسب ها:شعر زیبا,شعر خواندنی,شعر کهن,شعر 95,شعربزرگان,شعر جدید,اشعار
حنظله ربانی,حنظله ربانی,شعرحنظله ربانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۵ ، ۱۱:۰۲
ad min