از برایش می توان از جنت اعلی برید/ رضا خادمه مولوی
برچسب ها:شعر زیبا,شعر خواندنی,شعر کهن,شعر 95,شعربزرگان,شعر جدید,اشعاررضا خادمه مولوی,شعررضا خادمه مولوی,رضا خادمه مولوی
می توان از چشم هایت خوشه های نور چید
می توان در چهره ات رنگین کمان را خوب دید
می توان در چشم تو خورشید را احساس کرد
در صدایت می توان زیباترین ها را شنید
کارهایت هر کدام آمیزه با ناباوری ست
مثل مولانا که می گویند از دریا پرید
آنقدر روح تو دریایی ست ای بانوی من
هفت دریا ذر کنار نام تو آمد پدید
با خیالت می توان خورشیدرا خاموش کرد
همچنین از کوه ها کاهی سبکسر آفرید
سرخی سیب لبانت دیدم و گفتم به خود
از برایش می توان از جنت اعلی برید
خوب می دانم که لایق نیست این شعرم ولی
آه ای بانوی من در شعر من "خوش آمدید"
شاعر : رضا خادمه مولوی
برچسب ها:شعر زیبا,شعر خواندنی,شعر کهن,شعر 95,شعربزرگان,شعر جدید,اشعاررضا خادمه مولوی,شعررضا خادمه مولوی,رضا خادمه مولوی