که پاره پاره دلم را دخیل می بندم/سودابه مهیجی
برچسب ها:شعر زیبا,شعر خواندنی,شعر کهن,شعر 95,شعربزرگان,شعر جدید,اشعار
سودابه مهیجی,سودابه مهیجی,شعرسودابه مهیجی
هنوز پیش تو آن قدر آبرومندم
که پاره پاره دلم را دخیل می بندم
به پای قصر بلندت... و خوب می دانی
که روزگار مدیدی ست من نمی خندم
از این که وقت دعا کردن است خوشحالم
از این که گوش به من می دهید خرسندم
برای من نه، ولی محض شاپرک هایی
که کودکانه یتیم اند، ای خداوندم!
کمی ببار از آن ابرهای سرسنگین
کمی ببار که همسایه ها ببینندم
به پاس مقدم باران دوباره می شکفم...
قسم به ذات تو و بغض های سوگندم
فقط به خاطر گنجشک های بی خانه ست
که از ترانه و پرواز و خنده دل کندم
فقط برای دل کودکان پروانه
تو را به زحمت این استغاثه افکندم
جواب بغض مرا می دهی و می دانم
هنوز پیش تو و عشق آبرومندم
(سودابه مهیجی)
برچسب ها:شعر زیبا,شعر خواندنی,شعر کهن,شعر 95,شعربزرگان,شعر جدید,اشعار
سودابه مهیجی,سودابه مهیجی,شعرسودابه مهیجی