دنیای من برای تو کوچک بود/شهاب گودرزى
پنجشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۰۴ ب.ظ
ای روح زخم خورده ی گرد آلود
دنیای من برای تو کوچک بود !
خفتی میان بستر تنهایی
گفتی به زندگانی خود : بدرود!
در چارچوب تنگ قفس، هر روز
ماندی به انتظار شب موعود
تا سمت شهر گمشده بگریزی
اما کسی برای تو در نگشود...
من نیز در کسوف دلم ماندم
تاریک و سرد و زخمی و دردآلود
در اوج غربت ، آینه ام گم شد
من ، این شکست خورده ی ناخشنود
ای مرگ مهربان و گریزان، آی!
شاید تویی برای زخم دلم بهبود
عزم گریز سوی تو را دارم
از دست زندگی - که ندارد سود -
دست مرا بگیر و ببر با خود
ای عشق !
ای همیشه ی نامحدود...!
شهاب_گودرزى
۹۵/۰۸/۱۳