وی بی کد

وی بی کد.کد بلاگفا

وی بی کد

وی بی کد.کد بلاگفا

۴۶۶ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است


ای باغبان ای باغبان آمد خزان آمد خزان
بر شاخ و برگ از درد دل بنگر نشان بنگر نشان

ای باغبان هین گوش کن ناله درختان نوش کن
نوحه کنان از هر طرف صد بی‌زبان صد بی‌زبان

هرگز نباشد بی‌سبب گریان دو چشم و خشک لب
نبود کسی بی‌درد دل رخ زعفران رخ زعفران

حاصل درآمد زاغ غم در باغ و می‌کوبد قدم
پرسان به افسوس و ستم کو گلستان کو گلستان

کو سوسن و کو نسترن کو سرو و لاله و یاسمن
کو سبزپوشان چمن کو ارغوان کو ارغوان

کو میوه‌ها را دایگان کو شهد و شکر رایگان
خشک است از شیر روان هر شیردان هر شیردان

کو بلبل شیرین فنم کو فاخته کوکوزنم
طاووس خوب چون صنم کو طوطیان کو طوطیان

خورده چو آدم دانه‌ای افتاده از کاشانه‌ای
پریده تاج و حله شان زین افتنان زین افتنان

گلشن چو آدم مستضر هم نوحه گر هم منتظر
چون گفتشان لا تقنطوا ذو الامتنان ذو الامتنان

جمله درختان صف زده جامه سیه ماتم زده
بی‌برگ و زار و نوحه گر زان امتحان زان امتحان

ای لک لک و سالار ده آخر جوابی بازده
در قعر رفتی یا شدی بر آسمان بر آسمان

گفتند ای زاغ عدو آن آب بازآید به جو
عالم شود پررنگ و بو همچون جنان همچون جنان

ای زاغ بیهوده سخن سه ماه دیگر صبر کن
تا دررسد کوری تو عید جهان عید جهان

ز آواز اسرافیل ما روشن شود قندیل ما
زنده شویم از مردن آن مهر جان آن مهر جان

تا کی از این انکار و شک کان خوشی بین و نمک
بر چرخ پرخون مردمک بی نردبان بی نردبان

میرد خزان همچو دد بر گور او کوبی لگد
نک صبح دولت می‌دمد ای پاسبان ای پاسبان

صبحا جهان پرنور کن این هندوان را دور کن
مر دهر را محرور کن افسون بخوان افسون بخوان

ای آفتاب خوش عمل بازآ سوی برج حمل
نی یخ گذار و نی وحل عنبرفشان عنبرفشان

گلزار را پرخنده کن وان مردگان را زنده کن
مر حشر را تابنده کن هین العیان هین العیان

از حبس رسته دانه‌ها ما هم ز کنج خانه‌ها
آورده باغ از غیب‌ها صد ارمغان صد ارمغان

گلشن پر از شاهد شود هم پوستین کاسد شود
زاینده و والد شود دور زمان دور زمان

لک لک بیاید با یدک بر قصر عالی چون فلک
لک لک کنان کالملک لک یا مستعان یا مستعان

بلبل رسد بربط زنان وان فاخته کوکوکنان
مرغان دیگر مطرب بخت جوان بخت جوان

من زین قیامت حاملم گفت زبان را می هلم
می ناید اندیشه دلم اندر زبان اندر زبان

خاموش و بشنو ای پدر از باغ و مرغان نو خبر
پیکان پران آمده از لامکان از لامکان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۵ ، ۱۱:۱۰
ad min

 

پاییز یک شعر است
یک شعر بی‌مانند
زیباتر و بهتر
از آنچه می‌خوانند

پاییز، تصویری
رؤیایی و زیباست
مانند افسون است
مانند یک رؤیاست

سحر نگاه او
جادوی ایام است
افسونگر شهر است
با این‌که آرام است

او ورد می‌خواند
در باغ‌های زرد
می‌آید از سمتش
موج هوای سرد

با برگ می‌رقصد
با باد می‌خندد
در بازی‌اش با برگ
او چشم می‌بندد

تا می‌شود پنهان
برگ از نگاه او،
پاییز می‌گردد
دنبال او، هر سو

هرچند در بازی
هر سال، بازنده‌ست
بسیار خوشحال است
روی لبش خنده‌ست

من دوست می‌دارم
آوازهایش را
هنگام تنهایی
لحن صدایش را

مانند یک کودک
خوب و دل انگیز است
یا بهتر از این‌ها
«پاییز، پاییز است!»


شاعر: ملیحه مهرپرور

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۵ ، ۱۱:۰۲
ad min

پیشانی ات سیاه مبادا به ننگ ها

ای مــاه! ای مراد تمــــام پلنگ ها!

این برکـــه ها  برای تــــو بسیــار کوچک اند

جای تو نیست سینه ی این چشم تنگ ها

آراسته ست ظاهر رنگین کمـــان ولی

چون ابرها حذر کن از این چند رنگ ها

یک روز تو در اوجـی و یک روز دیگری

دنیا دهن کجی ست به الاکلنگ ها

من چند روز پیش دلــی را شکسته ام

من را به رسمیت بشناسید سنگ ها!

 

شاعر : علیرضا بدیع

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۵ ، ۱۱:۰۱
ad min

 

به تو ای آینه از خسته ترین قاب، سلام

گل نیلوفــــر خوابیده بــه مرداب ، سلام

ای دو چشم تو دوتا شیخ ابوالعشوه ی ترک

مست قیلوله و لـــم داده بـه محراب ، سلام

آخرین نسل به جامانده ی ترسابچه گان

مــغ هندوی از آتش زده سرخاب، سلام

ای همه روی تو، ابروی تو ازبوی تو مست

چشم آهـــوی تو و خــوی تو نایاب، سلام

مژه در مژه که نه پنجه ی پنجاه پلنگ

پرقــوی سر مویت دم سنجاب، سلام

لف و نشر دو لبت غرق در ایجاز نمک

قدو بالای تـو سرمصدر اطناب، سلام

ای هــم آغوشی ما، دیـــو در آغـوش پری

رقص ماهی بچه در قلعه ای از آب، سلام

بهترین حالت ممکن شدن امر محال

سر بــه گرداب قرار سر نوّاب، سلام

پابه پا شاه و گدا، شاه شما،بنده گدا

مرگ بــــر جمله رعایا و به ارباب سلام

معتکف در دهنت هر چه که دندان طلبه

بــه سخنران زبان ، مرجـع طلاب، سلام

در  گره  خوردگــــی مـــــرز  نگاه  من و تــــو

شمع می گفت به آن گوهر شب تاب، سلام

در بیامیز و نیاویز بـــه آن ابـــــروی کــج

چشم توماهی و ابروی تو قلاب، سلام

چشم اگر دید تـو را سجده ی واجب دارد

پلک می افتد و می گوید در خواب، سلام

 

محمدرضا حاج رستم بیگلو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۵ ، ۱۱:۰۰
ad min
خوابیده ام با گریه هایــم پشت این گوشی

کابوس من، رویـای تو، یک بی هم آغـوشی

خـوابیده ام  از  درد بیـداری  و  تنــــهـایـــــــــــی

از این همه شب، فکر، حسرت، مرگ، خاموشی

از «دوستت دارم ولی...» هایی کـه می گفتی

قولی که یادت هســت و عمــداً می فراموشی

از چشـــم های گـربه ات با گـریــه افتـادم

حالا به این ســوراخ تنهــاییـم می موشی!‏

وقتــــی  تمــام  مـردم  ایـن  شــهـر  روباهند

چشــم تو سـگ دارد ولی در خـواب خرگوشی

خوابیـــده ای آرام در آغـــــــوش تنهــــــاییـت

میلرزم از سرمای آن چشمی که می پوشی

 

مهیار ارجمند راد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۵ ، ۱۱:۰۰
ad min
آنچه در چشم تو دیدم، غزلی هست عجیب
حرف های شکرینت، عسلی هست عجیب
 
مدتی هست میان دل من با غم تو
بوسه و ناز و نیاز و بغلی هست عجیب
 
این حکایت که شدم کشته ی زیبایی تو 
حرف تکراری و ضرب المَثلی هست عجیب
 
همه ی دین مرا جادوی چشم تو ربود
چون که در عمق نگاهت، هُبلی هست عجیب
 
خنده در صحنه ی دیدار، به روی لب تو 
گاه بر نقش خدایی بدلی هست عجیب
 
خوش به حالم که به عشق تو نفس هست هنوز
بی تو هر لحظه برایم اجلی هست عجیب
 
جواد مزنگی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۵ ، ۱۰:۵۸
ad min


دگر دل رفته از دستم. دگر مست¬ام. دگر مست¬ام

کجا هستی؟ کجا هستم؟ گمان با دوست پیوستم

من از عشق تو می¬ترسم. بترسان عشق من! ترسم

بده از عشق خود درسم اگرچه همچنان مست¬ام

خداوندا! خداوندا! نگه¬دار این دل شیدا

چه خواهد شد؟ چه خواهد شد؟ نپرس از من که سرمست¬ام


That is a favour of you, sir!/
A magic labour of you, sir!/
Look at the neighbour of you, sir!/
بدم. پیش تو بنشستم
Where are you? In the heart I know/
Again you'll win the heart I know/
You will begin the heart I know/
بده جام جمی، دستم
The love may not be short at all/
There is not a resort at all/
The law? oh, no; The court? at all/
چه غم؟ بر دوست، دل بستم
A deep pool', terrific! I dove/
Or I am a returning dove /
- Who are you, sir? "- I am the love"/
به دست دوست، پا بست¬ام
بده کامی بده جامی، بَرَد هوش و بَرَد خامی

بَرَد این نیستی، یکسر. دهد مستی. کند هستم

اگر زارم، اگر ناب¬ام، اگر بیدار اگر خواب¬ام

تو را خواهم. تو را خواهم. به عشقت جاودان هستم.

 

محمد علی رضاپور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۵ ، ۱۰:۵۷
ad min
 
تلفیق دو عطر... زندگی یعنی این
 
لبخند دو چتر... زندگی یعنی این
 
پاییز برای عشق فصل خوبی ست
 
نقطه سر سطر. 
 
زندگی یعنی این!
 
امید صباغ نو
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۵ ، ۱۰:۵۵
ad min

باید کــه لهجـــه کهنـم را عــوض کنم

این حرف مانده در دهنم را عوض کنم

یک صبـــح تازه را بس‍رایم از آفتاب

شمع قدیم سوختنم را عوض کنم

دارم میـان مقبره ها راه مـی روم

شاید هوای زیستنم را عوض کنم

بردار زخــم های مرا مرهمی بیار

بگذار وصله های تنم را عوض کنم

بگذار شاعرانه بمیرم از این سرود

از من مخواه تا کفنم را عوض کنم

من کـــه هنوز خسته باران دیشبم

فرصت بده که پیرهنم را عوض کن

 

علی داوودی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۵ ، ۱۰:۵۵
ad min
دنیا به روی سینه ی من دست رد گذاشت

بر هرچـــه آرزو بـــه دلــــم بود سد گذاشت

مادر دوسیب چید به من داد و گفت:عشق

این را به پای هرکــه فرا می رسد گذاشت

من سیب زرد خاطـره را  گــاز مـــی زدم

او سیب سرخ حادثه را در سبد گذاشت

قبل از تولدم به سه تا نقطه می رسید

امــا بـــه جـــای روز تولد  عدد گذاشت

دنیا شنیده بود کـــه من شعـــر می شوم

ناچار روی سینه ی من دست رد گذاشت

میثم امانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۵ ، ۱۰:۵۴
ad min