وی بی کد

وی بی کد.کد بلاگفا

وی بی کد

وی بی کد.کد بلاگفا

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر امیر خسرو دهلوی» ثبت شده است

شبی برنشست از فلک برگذشت

به تمکین و جاه از ملک درگذشت

چنان گرم در تیه قربت براند

که بر سدره، جبریل از او باز ماند

بدو گفت: سالار بیت الحرام!

که ای حامل وحی برتر خرام

چو در دوستی، مخلصم یافتی

عنانم ز صحبت چرا تافتی؟

بگفتا: فراتر مجالم نماد

بماندم که نیروی بالم نماند

اگر یک سر موی برتر پرم

فروغ تجلّی بسوزد پرم

بوستان، «سعدی»

و آخر سر، سیف فرغانی می گوید:

گر چه سوی آسمان، همراه باشد جبرئیل

چون تواند پای بر معراج پیغمبر نهاد؟

سفر زیبای پیامبر(ص)، رهاوردی برای امّتش داشت. وقتی دوزخیان را دید و از حالات آنها باخبر شد، دلش برای امّتش سوخت؛ کسانی که به حضرتش عشق می ورزند، امّا گاهی غفلت و گناه، آنها را از خدا و بهشت دور می کند. نتیجه شیرین سفر را شاعران، این گونه بیان کرده اند:

 

چو ربّ العزّه در اسرار آمد

پیمبر نیز در گفتار آمد

که: یا رب! امّتی دارم گنه کار

به فضل خود ز آتشْ شان نگه دار!

عطار، «اسرارنامه»

پی عصیان امّت، گفتگو کرد

دلش خطّ نجاتی آرزو کرد

برای امّت از درگاه عالی

سند، پروانه، شمع لایزالی

دل ما را پیام شادی آورد

برای ما خط آزادی آورد

وحشی، «ناظر و منظور»

در آن خلوت که آن جا گم شود هوش

نکرد از جمع گم نامان فراموش

در آن دیوان، نبُرد از یاد، ما را

خطی آورد و کردْ آزاد، ما را

وحشی، «فرهاد و شیرین»

لب به شکر، خنده بیاراسته

امّت خود را به دعا خواسته

همتش از گنج، توانگر شده

جمله مقصود، میسّر شده

نظامی، «مخزن الأسرار»

هر چه آورد، بذل یاران کرد

وقف کارگناه کاران کرد

نظامی، «هفت پیکر»

به عون است مسکین و محتاج

شفاعت را به بالا کرده معراج

امیر خسرو دهلوی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۵ ، ۱۳:۴۷
ad min