غمی ندارم!
سایه برای درد دل از صادق گرفته ام
سگ ها که به هم -البته به من -پارس می کنند
رو می کنم به دیوار
این کشیش انحصاری
گوشی همیشه برای شنیدن دارد
گیرم که حرفی نمی زند تسکین نمی دهد
کار و بارم را گذاشته ام این روز ها بر زمین بپوسد
لبی گرم آماده دارم هنوز
کسی نمی خواهد ببوسد؟